نقد فیلم ماشین مرا بران؛ تصویری از زندگی با تمام پیچیدگی هایش
به گزارش نقد و بررسی کالاهای دیجیتال، هاروکی موراکامی حقیقتا برای سینمای شرق آسیا از یک نعمت است. هرچند سال یک بار یک اقتباس سینمایی خوب از آثار او می بینیم که اتفاقا موفقیت های زیادی هم کسب می نمایند. سال 2010 تران آن هونگ جنگل نروژی را ساخت، سال 2018 لی چانگ-دونگ سوزاندن را روانه سینماها کرد که قطعا یکی از برترین فیلم های یک دهه اخیر است، و سال جاری هم ریوسوکی هاماگوچی با ماشین مرا بران، تازه ترین اقتباس سینمایی از موراکامی را رو نموده است.
جالب این است که این اقتباس ها معمولا به آثار موفقی تبدیل می شوند. اعتبار بخش زیادی از این موفقیت ها را باید به موراکامی بدهیم. ایده های او مسنجم و قوی هستند و هم شخصیت پردازی عالی و هم روایت عالی دارند. او از نسل نویسندگانی است که با سینما بزرگ شده اند و طبیعی است که خیلی خوب می تواند داستانی روایت کند که در بطن خود، عناصر سینمایی را به خوبی رعایت نموده اند. موراکامی جدا از این که ایده های خوبی برای داستان های خود انتخاب می نماید، روایت قوی را هم برای آن ها در پیش می گیرد.
اتفاقا در میان آثاری که چند سال اخیر از کارهای موراکامی اقتباس شده اند، ماشین مرا بران از تمام شان وفادارانه تر است. فیلم داستان بازیگر تئاتری به نام یوسوکی کافوکو است که بعد از مرگ همسرش، کوشش می نماید به زندگی روزانه خود برگردد. او اگرچه خود را مشغول اجرای یک نمایش تازه نموده است، ولی سایه سنگین فوت همسرش همواره در تمام جنبه های زندگی اش احساس می گردد.
همانند دیگر آثار موراکامی، این بار هم با شخصیت هایی طرف هستیم که در ماهیت غامض زندگی گیر افتاده اند. آن ها نه سازوکار زندگی را درک می نمایند و نه راهکار فوری برای مواجهه با آن پیدا می نمایند. شخصیت های اصلی داستان به نوعی با مساله فقدان دست به گریبان هستند. یوسوکی و کوجی (بازیگر جوان نمایش) هنوز در شوک از دست دادن اتو، همسر یوسوکی هستند. میساکی راننده هم که مادر خود را از دست داده است. در نهایت نویسنده و کارگردان به این نتیجه می رسند که تنها راه نجات ما انسان ها، خودمان هستیم. تنها خودمان باید در کنار هم باشیم و هنگام پیشروی در پستی بلندی های زندگی، از یک دیگر پشتیبانی کنیم.
این مضمون در نمایشنامه در حال انجام هم دیده می گردد. در واقع این نمایشنامه، یکی از عناصر کلیدی فیلم است. ایده یوسوکی برای استفاده از زبان ها و ملیت های مختلف در هنگام اجرا، باعث شده است که بازیگران نمایشنامه و مخاطبان آن، به عمق تازه ای از یک دیگر برسند. این قاعده در این نمایش آخر فیلم رعایت می گردد. بازیگران آن کره ای و ژاپنی و چینی هستند، حتی یکی از آن ها قادر به تکلم نیست و دیالوگ هایش را با زبان اشاره بیان می نماید. آن ها زبان و قواعد آن و گفت وگوهای معمول را کنار می گذارند و از نظر احساسی بهم پیوند می خورند، چیزی که می تواند زبان مشترک تمام انسان ها در هرجایی از جهان باشد، صرف از نظر ملیت یا زبانی که تکلم می نمایند. آن صحنه پایانی درخشان نمایشنامه هم به خوبی روی این مساله تاکید می نماید. وقتی که لی یونا در یک دیالوگ پایانی عالی، به یوسوکه اطمینان می دهد که ما انسان ها تنها یک دیگر را داریم و همین برای از سر گذراندن زندگی، کافی است.
ماشین مرا بران فرایند بسیار کندی دارد. در این حد که که عنوان بندی ابتدایی دقیقه 40 آغاز می گردد! بخش عمده فیلم شامل دیالوگ های طولانی بین شخصیت های مختلف در جاهای مختلف می گردد، از داخل ماشین و میان برف گرفته تا تمرین های نمایش. ولی نکته کلیدی این است که این کندی و رخوت آگاهانه و با انتخاب کارگردان بوده است. می توانیم این کندی را دوست نداشته باشیم، ولی سخت می گردد آن را یک نقطه ضعف برای فیلم در نظر گرفت. از این نظر می توان گفت فیلم اقتباسی کاملا وفادارانه است و کوشش نموده همان جنبه ادبی داستان اصلی را حفظ کند.
در یک داستان، فراز و فرود به آن صورتی که در سینما می بینیم وجود ندارد. ممکن است چند صفحه از داستان صرف تک گویی های شخصی قهرمان داستان گردد. ولی ریوسوکی هاماگوچی کارگردان تصمیم گرفته کاملا به متن متعهد باقی بماند. فیلم تاملی آرام است در زندگی با تمام پیچیدگی هایش. ماشین مرا بران قطعا یکی از برترین فیلم های سال جاری است. اثری که با توجه به ساختار آرام و بی حاشیه اش، خیلی راحت ممکن بود در فصل جوائز نادیده گرفته گردد، ولی خوشبختانه به چیزی که شایسته اش بود رسید.
نقد فیلم ماشین مرا بران دیدگاه شخصی نویسنده است و لزوما موضع نقد و بررسی کالاهای دیجیتال مگ نیست.
منبع: دیجیکالا مگ